همسر ایده آل

همسرآزاری یکی از مشکلات جدی اجتماعی است که اثرات منفی و عمیقی بر فرد و جامعه می‌گذارد.
مهارت‌های زندگی به عنوان ابزارهایی برای مدیریت بهتر روابط و افزایش کیفیت زندگی، نقش مهمی در پیشگیری و کاهش همسرآزاری ایفا می‌کنند. در این مقاله به بررسی ارتباط مهارت‌های زندگی با همسرآزاری می‌پردازیم سایت همسریابی.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی مجموعه‌ای از توانایی‌ها و رفتارهایی هستند که به افراد کمک می‌کنند تا به صورت مؤثر با چالش‌های روزمره و موقعیت‌های مختلف زندگی روبه‌رو شوند. این مهارت‌ها شامل موارد زیر می‌شوند:

1. مهارت‌های ارتباطی:
- توانایی برقراری ارتباط مؤثر، گوش دادن فعال و بیان احساسات و نیازها به صورت واضح و بدون پرخاشگری.

2. مهارت‌های حل مسئله:
- توانایی شناسایی مشکلات، تحلیل و بررسی آن‌ها و پیدا کردن راه‌حل‌های مناسب و منطقی برای حل مشکلات.

3. مهارت‌های مدیریت خشم:
- توانایی کنترل و مدیریت خشم و هیجانات منفی به صورت سالم و سازنده.

4. مهارت‌های تصمیم‌گیری:
- توانایی اتخاذ تصمیمات منطقی و مناسب بر اساس اطلاعات موجود و ارزیابی نتایج احتمالی.

5. مهارت‌های همدلی:
- توانایی درک و همدلی با احساسات و نیازهای دیگران و نشان دادن واکنش‌های حمایتی و مناسب.

ارتباط مهارت‌های زندگی با همسرآزاری

1. مهارت‌های ارتباطی و کاهش همسرآزاری:
- افراد با مهارت‌های ارتباطی قوی‌تر قادر به برقراری ارتباط بهتر و مؤثرتر با همسر خود هستند. این مهارت‌ها به آن‌ها کمک می‌کند تا اختلافات و تنش‌ها را به صورت سازنده حل کنند و از رفتارهای خشونت‌آمیز و پرخاشگرانه اجتناب کنند.

2. مهارت‌های حل مسئله و مدیریت تعارضات:
- افراد با مهارت‌های حل مسئله قوی‌تر می‌توانند به صورت منطقی و کارآمد با مشکلات و تعارضات زندگی مشترک برخورد کنند. این مهارت‌ها به آن‌ها کمک می‌کند تا به جای استفاده از خشونت و آزار، راه‌حل‌های مناسبی برای مسائل خود پیدا کنند.

3. مهارت‌های مدیریت خشم و کنترل رفتارهای خشونت‌آمیز:
- مدیریت خشم و هیجانات منفی یکی از مهارت‌های کلیدی برای کاهش همسرآزاری است. افرادی که توانایی کنترل خشم خود را دارند، کمتر به رفتارهای خشونت‌آمیز و آزاردهنده متوسل می‌شوند.

4. مهارت‌های تصمیم‌گیری و ایجاد روابط سالم:
- توانایی تصمیم‌گیری منطقی و مناسب به افراد کمک می‌کند تا در مواجهه با مشکلات زندگی مشترک، تصمیمات مناسبی بگیرند و از رفتارهای آسیب‌زا جلوگیری کنند. این مهارت به ایجاد روابط سالم و پایدار کمک می‌کند.

5. مهارت‌های همدلی و افزایش درک متقابل:
- همدلی و درک احساسات و نیازهای همسر به بهبود روابط و کاهش همسرآزاری کمک می‌کند. افراد با توانایی همدلی بالا می‌توانند بهتر به نیازها و مشکلات همسر خود پاسخ دهند و از رفتارهای خشونت‌آمیز پرهیز کنند.

نتیجه‌گیری

مهارت‌های زندگی نقش مهمی در پیشگیری و کاهش همسرآزاری ایفا می‌کنند.
ارتقای مهارت‌های ارتباطی، حل مسئله، مدیریت خشم، تصمیم‌گیری و همدلی می‌تواند به بهبود روابط زناشویی و کاهش رفتارهای خشونت‌آمیز و آزاردهنده کمک کند. آموزش و ترویج این مهارت‌ها در جامعه، به ویژه در میان زوجین، می‌تواند به کاهش همسرآزاری و ایجاد روابط سالم و سازنده منجر شود.

ازدواج در ایران با مجموعه‌ای از محدودیت‌ها و مقررات همراه است که بخشی از آنها در قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران تعریف شده‌اند. برخی از اصلی‌ترین محدودیت‌ها به شرح زیر هستند:

1. محدودیت‌های دینی:
- ازدواج در ایران باید به مطابقت با ضوابط اسلامی باشد. این شامل انتخاب همسر از یک دین مشابه (مسلمان)، اجرای مراسم ازدواج مطابق با آیین اسلامی، و ارتکاب به تعهدات دینی مربوط به ازدواج است.

2. محدودیت‌های سنی:
- قوانین ایران سن مشروط برای ازدواج را تعیین کرده‌اند. بر اساس این قانون، دختران نیاز به رسیدن به سن قانونی ازدواج و پسران نیاز به داشتن وضعیت مالی و شغلی مناسب دارند.

3. محدودیت‌های مالی:
- ازدواج به طور کلی با هزینه‌های زیادی همراه است. برخی افراد ممکن است به دلیل محدودیت‌های مالی نتوانند به راحتی ازدواج کنند. همچنین، برخی موارد نیاز به داشتن وضعیت مالی مناسب برای ازدواج دارند.

4. محدودیت‌های قومی و قومیتی:
- در برخی موارد، ازدواج با افراد از قومیت یا اقوام مختلف ممکن است موضوع محدودیت باشد. بعضی از افراد و خانواده‌ها ممکن است ترجیح دهند که ازدواج درون قومی داشته باشند.

5. محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی:
- ازدواج در برخی موارد به دلیل تفاوت‌های اجتماعی و فرهنگی ممکن است با مشکلات روبه‌رو شود. این شامل تفاوت‌های اقتصادی، تربیت و سبک زندگی است.

6. محدودیت‌های حقوقی:
- قوانین حقوقی مرتبط با ازدواج در ایران نیز باید رعایت شوند. این شامل مسائلی مانند تعهدات مالی و حقوق بچه‌ها، حقوق نفقه و حقوق طلاق می‌شود.

توجه به این محدودیت‌ها مهم است تا افراد بتوانند به درستی ازدواج کنند و با مسائلی که ممکن است در طول زندگی زناشویی ظهور کنند، بهتر مقابله کنند. هم

چنین، آگاهی از این محدودیت‌ها به افراد کمک می‌کند تا تصمیمات مناسبی در زمینه ازدواج بگیرند.

برای پیشگیری از مشکلات جنسی در روابط زناشویی، می‌توانید تدابیری اتخاذ کنید و به تعامل و تعاون با همسرتان توجه بیشتری داشته باشید. در ادامه، برخی از راهکارهایی برای پیشگیری از مشکلات جنسی در روابط زناشویی آورده شده است سایت همسریابی:

1. باز و صریح بودن: ارتباط باز و صریح با همسرتان در مورد نیازها، ترجیحات، و مسائل جنسی می‌تواند به بهبود رابطه جنسی کمک کند. برای پیشگیری از مشکلات، با همسرتان در مورد احساسات و ارتباطات جنسی صادقانه صحبت کنید.

2. آموزش آگاهی جنسی: درک بهتری از جنسیت و آگاهی از تکنیک‌ها و مسائل جنسی می‌تواند به بهبود روابط جنسی کمک کند. مطالعه و یادگیری مفاهیم جنسی می‌تواند به شما کمک کند تا با اطمینان بیشتر به روابط جنسی پرداخته و مشکلات را کاهش دهید ازدواج دائم.

3. احترام به ترجیحات همسرتان: احترام به ترجیحات جنسی همسرتان و درک از آنها مهم است. تنها به ترجیحات جنسی شما توجه کنید بلکه تلاش کنید تا ترجیحات همسرتان را نیز محترمانه قرار دهید ازدواج موقت.

4. مراجعه به متخصصین: اگر با مشکلات جنسی مواجه می‌شوید، بهتر است به متخصصین روابط جنسی و جنسیت مشوره بگیرید. مشاوره جنسی می‌تواند به حل مشکلات جنسی و بهبود روابط زناشویی کمک کند.

5. مراقبت از سلامت جسمانی: مراقبت از سلامت جسمانی به پیشگیری از مشکلات جنسی کمک می‌کند. ورزش منظم، تغذیه سالم، و از بین بردن عوامل استرس‌زا می‌توانند به بهبود عملکرد جنسی کمک کنند.

6. توجه به ارتباطات عاطفی: علاوه بر ارتباطات جنسی، ارتباطات عاطفی و صمیمی نیز اهمیت دارند. توجه به نیازهای عاطفی همسرتان و بهبود ارتباطات زناشویی می‌تواند به بهبود روابط جنسی کمک کند سایت همسریابی یار سلام.

7. مدیریت استرس: استرس می‌تواند به مشکلات جنسی منجر شود. تلاش کنید تا استرس‌های روزمره خود را مدیریت کنید و به مشکلات جنسی با ذهن آرام و مثبت نگریست.

8. حفظ جذابیت زناشویی: رعایت رویاها و تجربه‌های جدید در روابط جنسی می‌تواند به حفظ جذابیت زناشویی کمک کند. تلاش کنید تا زندگی جنسی خود را تنوع بخشیده و جذاب کنید.

در نهایت، پیشگیری از مشکلات جنسی در روابط زناشویی نیازمند توجه، احترام، و تعاون همسران است. توجه به نیازها و ترجیحات همسرتان و تمرکز بر بهبود رابطه می‌تواند به بهبود روابط جنسی و عاطفی کمک کند.

تقویت ارتباط عاطفی با همسر یکی از مهمترین عواملی است که به پایداری و شادابی روابط زناشوئی کمک می‌کند سایت همسریابی. در زیر به برخی از روش‌های تقویت ارتباط عاطفی با همسر اشاره خواهیم کرد:

1. ارتباط فعال: ارتباط فعال با همسر از جمله مهارت‌های کلیدی برای تقویت ارتباط عاطفی است ازدواج دائم. به همسر خود گوش دهید، با او صحبت کنید و به احساسات و نیازهای او توجه کنید.

2. قرار دادن زمان برای همدیگر: در میان همه مشاغل و انشغال‌ها، زمانی مخصوص برای همسر خود اختصاص دهید ازدواج موقت. این می‌تواند شامل دیدارهای روزانه کوتاه یا زمان‌های طولانی‌تر مانند تعطیلات باشد.

3. اعتراف به احساسات: اعتراف به احساسات خود و همسر می‌تواند به تقویت ارتباط کمک کند. اگر احساساتتان را با همسرتان به اشتراک بگذارید، ارتباط عاطفی شما تقویت خواهد شد.

4. احترام متقابل: احترام به همسر یک اصل اساسی در ارتباط عاطفی است. به همسر خود احترام بگذارید و انتظار داشته باشید که او نیز به شما احترام بگذارد.

5. تعامل مثبت: تعامل مثبت با همسرتان را تقویت کنید. از لحاظ جسمی و روحی با هم تعامل داشته باشید و موجب افزایش احساس مثبت در رابطه شوید.

6. تعهد به توجه به نیازها: توجه به نیازهای همسرتان بسیار مهم است. تلاش کنید تا نیازها و خواسته‌های او را درک کنید و تمام کنید.

7. ساخت فضای امن: ایجاد فضای امن و مطمئن برای همسرتان می‌تواند به ارتقاء ارتباط عاطفی کمک کند. همسران باید بتوانند با اطمینان احساسات و افکار خود را به اشتراک بگذارند.

8. همکاری در حل مشکلات: در هر رابطه از مشکلات رخ می‌دهد. اما همکاری در حل مشکلات و تلاش مشترک برای یافتن راه‌حل‌ها می‌تواند به تقویت ارتباط کمک کند.

9. نشان دادن عشق و احترام: به همسرتان عشق نشان دهید و از او احترام بگذارید. عبارات کلامی و اعمال کوچکی می‌توانند نمایانگر عشق و احترام شما باشند.

10. مراقبت از جسمانیت: مراقبت از سلامتی جسمانیتان و همسر نیز به تقویت ارتباط کمک می‌کند. ورزش، تغذیه مناسب و مراقبت از خودتان و همسرتان می‌تواند به بهبود روحیه و انرژی شما کمک کند.

با توجه به این روش‌ها و اختصاص زمان و توجه به ارتباط عاطفی با همسر، می‌توانید رابطه شاداب و معنوی با همسرتان را تقویت کرده و زندگی زناشوئی خوشبخت‌تری را تجربه کنید.

‫ﻳﮑــﻲ‬‫از‬ ‫ﻣــﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﺑــﺴﯿﺎر‬ ‫ﻣﮫــﻢ‬ ‫و‬ ‫اﺳﺎﺳــﻲ‬ ‫ﻗــﺒﻞ‬ ‫از‬ ‫ازدواج‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈــﺮ‬ ‫ﮔــﺮﻓﺘﻦ‬ ‫ﻣﻌﯿﺎرھﺎﻳــﻲ‬ ‫ﺑــﺮای‬
‫اﻧــﺘﺨﺎب‬‫ھﻤــﺴﺮ‬ ‫اﺳــﺖ‬ ‫‪.‬‬ ‫ﺑــﻪ‬ ‫ﺟــﺮﺋﺖ‬ ‫ﻣــﻲ‬ ‫ﺗــﻮان‬ ‫ﮔﻔــﺖ‬ ‫ﺑﯿــﺸﺘﺮﻳﻦ‬ ‫ﻣــﺸﮑﻼﺗﻲ‬ ‫ﮐــﻪ‬ ‫در‬ ‫زﻧﺪﮔــﻲ‬
‫ﻣـﺸﺘﺮک‬‫ﺑـﻪ‬ ‫وﺟـﻮد‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫آﻳـﺪ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﺧﺎﻃـﺮ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫دﺧﺘﺮ‬ ‫و‬ ‫ﭘﺴﺮ‬ ‫‪،‬‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫ﻣﻨﺎﺳﺐ‬ ‫ﺧﻮد‬ ‫را‬
‫اﻧـﺘﺨﺎب‬‫ﻧﮑـﺮده‬ ‫اﻧـﺪ‬ ‫و‬ ‫ﭘـﺲ‬ ‫از‬ ‫ﭼـﻨﺪ‬ ‫ﺳـﺎل‬ ‫زﻧﺪﮔـﻲ‬ ‫ﻣـﺘﻮﺟﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮﻧﺪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫دو‬ ‫ﻣﻨﺎﺳﺐ‬ ‫ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ‬
‫ﻧﺒﻮده‬‫اﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﭘﺲ‬ ‫ﺟﺎ‬ ‫دارد‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫اﻧﺘﺨﺎب‬ ‫وﻗﺖ‬ ‫ﺑﮕﺬارﻳﻢ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ‬ ‫ﮐﻨﯿﻢ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻣﻌـﯿﺎرھﺎ‬‫و‬ ‫ﻣـﻼک‬ ‫ھﺎﻳـﻲ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫در‬ ‫اﻧـﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤـﺴﺮ‬ ‫ﺑﺎﻳـﺪ‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈـﺮ‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻪ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫دو‬ ‫ﻧﻮع‬
‫اﺳﺖ‬‫‪:‬‬
‫اﻟﻒ‬‫–‬ ‫آﻧﮫﺎﻳﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫رﮐﻦ‬ ‫و‬ ‫اﺳﺎس‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﺳﻌﺎدﺗﻤﻨﺪاﻧﻪ‬ ‫ﺣﺘﻤﺎً‬ ‫ﻻزم‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ب‬‫–‬ ‫آﻧﮫﺎﻳـﻲ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺷـﺮط‬ ‫ﮐﻤـﺎل‬ ‫ھﺴﺘﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﺑﮫﺘﺮ‬ ‫و‬ ‫ﮐﺎﻣﻠﺘﺮ‬ ‫ﺷﺪن‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻻزم‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﯿﺸﺘﺮ‬
‫ﺑﻪ‬‫ﺳﻠﯿﻘﻪ‬ ‫اﻓﺮاد‬ ‫و‬ ‫ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ‬ ‫آﻧﮫﺎ‬ ‫ﺑﺴﺘﮕﻲ‬ ‫دارﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫اﮔـﺮ‬‫ﮔﺬﺷﺘﻪ‬ ‫ﻓﺮدی‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺧﻮاھﯿﺪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫وی‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫ﺧﯿﻠﻲ‬ ‫ﺷﯿﮏ‬ ‫ﺑﻮده‪،‬‬
‫اﺻـ‬‫ﻼً‬ ‫ﺑﺎﻻﺗـﺮ‬ ‫از‬ ‫ﮔـﻞ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫او‬ ‫ﻧﮕﻔﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‪،‬‬ ‫و‬ ‫ﮔﺬﺷﺘﻪ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ھﻤﻪ‬ ‫اش‬ ‫درد‬ ‫و‬ ‫رﻧﺞ‬ ‫و‬
‫زﺣﻤـﺖ‬‫ﺑـﻮده‪،‬‬ ‫و‬ ‫داﺋـﻢ‬ ‫ﺧـﻮن‬ ‫دل‬ ‫ﺧـﻮرده‬ ‫اﻳﺪ؛‬ ‫رھﺎﻳﺶ‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻓﺮد‬ ‫ﻣﻨﺎﺳﺐ‬
‫زﻧﺪﮔﻲ‬‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻳﮑـﻲ‬‫از‬ ‫ﻣﻌﯿﺎرھﺎﻳـﻲ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺑﺎﻳـﺪ‬ ‫ﺣـﺘﻤﺎً‬ ‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻪ‬ ‫ﺷﻮد‪،‬‬ ‫ﻋﺎﻣﻞ‬ ‫ﻣﺬھﺐ‬ ‫و‬ ‫ﻧﮕﺮش‬
‫ﻓـﺮد‬‫ﻣﻘﺎﺑـﻞ‬ ‫ﻧـﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻣـﺬھﺐ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﮔـﺮ‬ ‫ﺷـﻤﺎ‬ ‫ﻓ‬ ‫ﺮدی‬‫ھﺴﺘﯿﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﺻﻮل‬ ‫و‬ ‫ﻓﺮاﻣﯿﻦ‬
‫ﻣﺬھﺒـﻲ‬‫ﻣﻌـﺘﻘﺪﻳﺪ‪،‬‬ ‫وﻟـﻲ‬ ‫ﺷـﺨﺺ‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﻧﻈﺮﺗﺎن‬ ‫‪،‬‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺬھﺐ‬ ‫ﺑﻲ‬ ‫اﻋﺘﻤﺎد‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ﺑﻲ‬ ‫ﺗﻔﺎوت‬
‫ﺑﺎﺷـﺪ‪،‬‬‫ﺷـﻤﺎ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ھـﻢ‬ ‫زﻧﺪﮔـﻲ‬ ‫ﺧﻮﺑـﻲ‬ ‫ﻧﺨﻮاھـﯿﺪ‬ ‫داﺷﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻧﺴﺎن‬ ‫ﻣﺘﺪﻳﻦ‪،‬‬ ‫ھﻤﺴﺮی‬ ‫ﻣﺘﺪﻳﻦ‬
‫ﻣﻲ‬‫ﺧﻮاھﺪ‪،‬‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﻳﮑﻲ‬ ‫ﻣﺘﺪﻳﻦ‬ ‫و‬ ‫دﻳﮕﺮی‬ ‫ﺑﻲ‬ ‫دﻳﻦ‬ ‫و‬ ‫ﺑﻲ‬ ‫ﻗﯿﺪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ‬ ‫ﻧﺨﻮاھﻨﺪ‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ‬‫از‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻟﺤﺎظ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫ﻓﺮدی‬ ‫را‬ ‫اﻧﺘﺨﺎب‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ھﻤﺎﻧﻨﺪ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﻓﮑﺮ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻳﮑـﻲ‬‫دﻳﮕﺮ‬ ‫از‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﺗﻨﺎﺳﺐ‬ ‫ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ازدواج‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ﻓﺮد‬ ‫ﻣﺴﺎوی‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﭘﯿﻮﻧﺪ‬
‫ﺑـﺎ‬‫ﻳـﮏ‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‪،‬‬ ‫ﻓﺎﻣـﯿﻞ‬ ‫و‬ ‫ﻳـﮏ‬ ‫ﻧﺴﻞ؛‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫دﺧﺘﺮ‬ ‫و‬ ‫ﭘﺴﺮ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ‬ ‫ﺳﻨﺨﯿﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺗﻨﺎﺳﺐ‬
‫داﺷـﺘﻪ‬‫ﺑﺎﺷـﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫اﻧـﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫ﻣﻌﻘﻮل‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﺑﮕﻮﻳﯿﺪ‬ ‫»‬ ‫ﻣﻦ‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﺧﻮاھﻢ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻓﺮد‬
‫‪‬‬‫و‬‫ﺷـﺎﺧﻪ‬ ‫ای‬ ‫از‬ ‫ھﻤـﺎن‬ ‫درﺧﺖ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻳﻦ‬ ‫ﺷﺎﺧﻪ‪،‬‬ ‫از‬ ‫رﻳﺸﻪ‬ ‫ھﻤﺎن‬ ‫درﺧﺖ‬ ‫ﺗﻐﺬﻳﻪ‬ ‫ﮐﺮده؛‬ ‫ﻣﺴﻠﻢ‬
‫اﺳـﺖ‬‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺑـﺴﯿﺎری‬ ‫از‬ ‫ﺻـﻔﺎت‬ ‫اﺧﻼﻗﻲ‪،‬‬ ‫روﺣﻲ‪،‬‬ ‫ﻋﻘﻠﻲ‬ ‫و‬ ‫ﺟﺴﻤﻲ‬ ‫آن‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫و‬ ‫ﻓﺎﻣﯿﻞ‬ ‫از‬ ‫راه‬
‫وراﺛـﺖ‬‫و‬ ‫ﺗـﺮﺑﯿﺖ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺤـﯿﻂ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﻓـﺮد‬ ‫ﻣﻨـﺘﻘﻞ‬ ‫ﺷـﺪه‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻓﺮد‬ ‫در‬ ‫د‬ ‫اﻣﻦ‬‫ھﻤﺎن‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬
‫ﺑـﺰرگ‬‫ﺷـﺪه‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺎﻳـﺪ‬ ‫ﻣﻮﻗـﻊ‬ ‫ازدواج‬ ‫ارزش‬ ‫ھـﺎی‬ ‫درون‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫ﻓـﺮد‬ ‫را‬ ‫ﺑﺮرﺳـﻲ‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺎ‬
‫ارزش‬‫ھـﺎی‬ ‫درون‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫ﺧـﻮدﺗﺎن‬ ‫ﻣﻘﺎﻳـﺴﻪ‬ ‫ﻧﻤﺎﻳـﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﮔـﺮ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ارزش‬ ‫ھـﺎ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﻳﮑﺪﻳﮕـﺮ‬ ‫ﺗﻨﺎﺳﺐ‬
‫داﺷـﺘﻪ‬‫ﺑﺎﺷـﻨﺪ‪،‬‬ ‫سایت همسریابی یارسلام ﺷـﻤﺎ‬ ‫زﻧﺪﮔـﻲ‬ ‫آراﻣـﻲ‬ ‫ﺧﻮاھـﯿﺪ‬ ‫داﺷـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﻣﻘﺎﻳـﺴﻪ‬ ‫ارزش‬ ‫ھﺎ‬ ‫دﻗﺖ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬
‫ﺑﺎﺷـﯿﺪ‬‫‪.‬‬‫ﺑـﺮای‬ ‫ﻣـﺜﺎل‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫در‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ارزش‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫در‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫ﻓﺮد‬ ‫ﻣﻘﺎﺑﻞ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬
‫ﺗﺤـﺼﯿﻞ‬‫ﻳـﮏ‬ ‫ارزش‬ ‫ﺑﺎﺷـﺪ‪،‬‬ ‫اﮔـﺮ‬ ‫در‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫ﺷـﻤﺎ‬ ‫ﺣﺠـﺎب‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ارزش‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫در‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫ﻃﺮف‬
‫ﻣﻘﺎﺑﻞ‬‫ﺣﺠﺎب‬ ‫ﺿﺪ‬ ‫ارزش‬ ‫ﻧﺒﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫آﻧﭽـﻪ‬‫در‬ ‫ﺗﻨﺎﺳـﺐ‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋـﻲ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫داﺷﺖ‪،‬‬ ‫ارﺗﺒﺎﻃﺎت‬ ‫و‬ ‫رﻓﺖ‬ ‫و‬ ‫آﻣﺪھﺎی‬ ‫ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ‬
‫اﺳـﺖ‬‫‪.‬‬‫اﻳـﻦ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫اﻓﺮادی‬ ‫رﻓﺖ‬ ‫و‬ ‫آﻣﺪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫دارای‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﺟﺎﻳﮕﺎھﻲ‬ ‫ھﺴﺘﻨﺪ‪،‬‬
‫آﻳـﺎ‬‫ﺷـﮫﺮت‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋـﻲ‬ ‫دارﻧـﺪ‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ﺧﯿﺮ‪،‬‬ ‫ﻣﮫﻢ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ھﻤﻪ‬ ‫اﻳﻨﮫﺎ‬ ‫در‬ ‫ﺟﺎﻳﻲ‬ ‫ﺟﻤﻊ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫آن‬‫ﺗﻨﺎﺳـﺐ‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋـﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻮ‬ ‫ﻳﯿﻢ‬‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﺣﻘﯿﻘﺖ‬ ‫ﻣﺮدم‬ ‫دوﺳﺖ‬ ‫دارﻧﺪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫اﻓﺮادی‬ ‫رﻓﺖ‬ ‫و‬ ‫آﻣﺪ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬
‫ﮐـﻪ‬‫از‬ ‫ﺟﺎﻳﮕـﺎه‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋـﻲ‬ ‫ﺧﻮﺑـﻲ‬ ‫ﺑـﺮﺧﻮردار‬ ‫ﺑﺎﺷـﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫دو‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫ﺑﺎﻳـﺪ‬ ‫از‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﺣـﯿﺚ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ‬
‫ﺗﻨﺎﺳـﺐ‬‫داﺷـﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷـﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣـﺴﺌﻠﻪ‬ ‫دوم‬ ‫ﺗﻨﺎﺳﺐ‬ ‫رﻓﺘﺎر‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‬ ‫دﺧﺘﺮ‬ ‫و‬ ‫ﭘﺴﺮ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺜﻼً‬
‫اﮔـﺮ‬‫ﻳـﮏ‬ ‫دﺧﺘـﺮ‬ ‫ﻟـﻮس‬ ‫و‬ ‫ﺟﻠـﻒ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﻣـﺮد‬ ‫ﻣﺘـﯿﻦ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻮﻗﺮی‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﻨ‬ ‫ﺪ‪،‬‬‫ﺗﺤﻤﻞ‬ ‫رﻓﺘﺎر‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‬ ‫زن‬
‫ﺑﺮای‬‫ﻣﺮد‬ ‫ﻣﺸﮑﻞ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺑﻨﺎﺑـﺮاﻳﻦ‬‫از‬ ‫ﻣـﺴﺎﺋﻞ‬ سایت همسریابی ‫ﻣﮫـﻢ‬ ‫اﻧﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻦ‬ ‫ﺗﻨﺎﺳﺐ‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‬ ‫دو‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬
‫اﺳﺖ‬‫و‬ ‫ﭼﻘﺪر‬ ‫ﺧﻮب‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﭘﺴﺮ‬ ‫و‬ ‫دﺧﺘﺮ‬ ‫در‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ردﻳﻒ‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻳﮑـﻲ‬‫دﻳﮕـﺮ‬ ‫از‬ ‫ﻣـﻮاردی‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﮔﺮﻓﺖ‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﻣﺎﻟﻲ‬ ‫و‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدی‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫ھﺮ‬
‫ﭼﻘـﺪر‬‫دو‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫از‬ ‫ﻟﺤـﺎظ‬ ‫ﻣﺎﻟـﻲ‬ ‫در‬ ‫ﻳـﮏ‬ ‫ﺳـﻄﺢ‬ ‫ﺑﺎﺷـﻨﺪ‬ ‫ازدواج‪،‬‬ ‫ازدواج‬ ‫ﺧﻮﺑـﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺻﻼح‬
‫ﻧﯿـﺴﺖ‬‫دﺧﺘـﺮ‬ ‫و‬ ‫ﭘـﺴﺮ‬ ‫و‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫ھﺎﻳـﺸﺎن‬ ‫از‬ ‫ﻟﺤﺎظ‬ ‫ﻣﺎﻟﻲ‬ ‫و‬ ‫ﺛﺮوت‬ ‫ﺗﻔﺎوت‬ ‫زﻳﺎدی‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ھﻢ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬
‫ﺑﺎﺷـﻨﺪ‪،‬‬‫ازدواج‬ ‫دو‬ ‫ﻃـﺒﻘﻪ‬ ‫ﻣﺘـﻀﺎد‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋـﻲ‬ ‫ھﻤﯿـﺸﻪ‬ ‫ﻣـﺸﮑﻼﺗﻲ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ھﻤﺮاه‬ ‫ﺧﻮاھﺪ‬ ‫داﺷﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺷـﻤﺎ‬‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﯿﺪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻓﺮدی‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدی‬ ‫در‬ ‫ردﻳﻒ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‪،‬‬ ‫ھﺮﮔﺰ‬ ‫اﻳﻦ‬
‫ﮐـﺎر‬‫را‬ ‫ﻧﮑﻨـﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑـﺮای‬ ‫ﻣـﺜﺎل‬ ‫ﮐﺴﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدی‬ ‫در‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ﻃﺒﻘﻪ‬ ‫ﺑﺎﻻی‬ ‫اﺟﺘﻤﺎ‬ ‫ﻋﻲ‬‫اﺳﺖ‬ ‫در‬
‫ﻧـﺎز‬‫و‬ ‫ﻧﻌﻤـﺖ‬ ‫ﺑـﺰرگ‬ ‫ﺷـﺪه‪،‬‬ ‫ھﻤـﻪ‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﺑﺮاﻳﺶ‬ ‫ﻣﮫﯿﺎ‬ ‫ﺑﻮده‪،‬‬ ‫ھﯿﭽﻮﻗﺖ‬ ‫ﻣﺸﮑﻼت‬ ‫و‬ ‫ﺗﻨﮕﻨﺎی‬ ‫ﻣﺎﻟﻲ‬
‫ﻧﺪاﺷـﺘﻪ‬‫اﺳـﺖ‪،‬‬ ‫ﺣـﺎﻻ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﻓـﺮدی‬ ‫از‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫ﺑـﺴﯿﺎر‬ ‫ﭘﺎﻳﯿﻦ‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدی‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﺳـﺒﮏ‬‫زﻧﺪﮔـﯿﺶ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﻓـﺮد‬ ‫ﻣـﺘﻔﺎوت‬ ‫ﺑـﻮده‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻓﺮھﻨﮓ‬ ‫ﺧﺎﻧﻮادﮔﯿﺶ‬ ‫ﻣﺘﻔﺎوت‪،‬‬ ‫ﻧﯿﺎزھﺎﻳﺶ‬
‫‪‬‬‫ﻣـﻲ‬‫ﭘﻮﺷـﺪ‬ ‫ﺧﺠﺎﻟـﺖ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮐـﺸﺪ‪،‬‬ ‫اﺣـﺴﺎس‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮐـﻨﺪ‬ ‫ﻧﺎزﻳﺒﺎﺳﺖ‬ ‫‪،‬‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﺗﺄﻳﯿﺪش‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‪،‬‬ ‫در‬
‫ﻋـﻮض‬‫ھﻤـﺴﺮش‬ ‫زﻣﺎﻧـﻲ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﺧﺎﻧـﻪ‬ ‫آﻧﮫـﺎ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫رود‬ ‫اﺣـﺴﺎس‬ ‫ﮐﺪﺧﺪاﻳـﻲ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺧﺎﻧﻪ‬
‫ﺳـﻄﺤﺶ‬‫ﭘﺎﻳـﯿﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻳﻦ‬ ‫اﺣﺴﺎﺳﺎت‬ ‫در‬ ‫وی‬ ‫اﻳﺠﺎد‬ ‫ﺗﻌﺎرض‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻋﺼﺒﺎﻧﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮ‬ ‫ﻧﺪ‪،‬‬
‫ﺑـﺎ‬‫ھﻢ‬ ‫دﻋﻮا‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‪،‬‬ ‫دﻋﻮا‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﺳﺮ‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ﻗﻀﯿﻪ‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﺳﺎده‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫وﻟﻲ‬ ‫رﻳﺸﻪ‬ ‫اش‬ ‫در‬
‫ﻋـﺪم‬‫ھﻤﺨﻮاﻧـﻲ‬ ‫و‬ ‫ﺗﻨﺎﺳـﺐ‬ ‫ﻃـﺒﻘﻪ‬ ‫اﻗﺘـﺼﺎدی‬ ‫اﺳـﺖ‪،‬‬ ‫اﮐﺜﺮ‬ ‫دﻋﻮاھﺎی‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫زن‬ ‫و‬ ‫ﺷﻮھﺮھﺎﻳﻲ‬
‫ﺑﻌﺪ‬‫از‬ ‫ﻣﯿﮫﻤﺎﻧﻲ‬ ‫ھﺎ‬ ‫ﺷﺮوع‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬
‫ﻳﮑـﻲ‬‫دﻳﮕـﺮ‬ ‫از‬ ‫ﻣﻌﯿﺎرھﺎﻳـﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻪ‬ ‫ﺷﻮد‪،‬‬ ‫ﺗﻨﺎﺳﺐ‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻠﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺑـﺴﯿﺎر‬‫ﺧﻮب‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫زن‬ ‫و‬ ‫ﺷﻮھﺮ‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻣﻌﻠﻮﻣﺎت‬ ‫و‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻼت‬ ‫ﻋﻠﻤﻲ‪،‬‬ ‫ﺧﯿﻠﻲ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﻓﺎﺻﻠﻪ‬
‫ﻧﺪاﺷـﺘﻪ‬‫ﺑﺎﺷـﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ردﻳـﻒ‬ ‫ﻳﮑﺪﻳﮕـﺮ‬ ‫ﺑﺎﺷـﻨﺪ‬ ‫ﺗـﺎ‬ ‫ﺗﻔـﺎھﻢ‬ ‫ﺑﯿـﺸﺘﺮ‬ ‫در‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﺷﺎن‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫آﻳﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻣﮫـﻢ‬‫اﺳـﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫زن‬ ‫و‬ ‫ﺷﻮھﺮ‬ ‫ﺳﻄﺢ‬ ‫داﻧﺸﺸﺎن‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﻧﺰدﻳﮏ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫زﻧﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫و‬
‫داﻧـﺸﮕﺎھﻲ‬‫اﺳـﺖ‬ ‫ﻧﻤـﻲ‬ ‫ﺗـﻮاﻧﺪ‬ ‫ھﻤـﺴﺮ‬ ‫ازدواج دائم ﻳـﮏ‬ ‫ﻣـﺮد‬ ‫ﺑـﻲ‬ ‫ﺳـﻮاد‬ ‫ﻳـﺎ‬ ‫ﮐـﻢ‬ ‫ﺳـﻮاد‬ ‫ﺑﺎﺷـﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﮔﺮ‬ ‫ھﻢ‬
‫ﺗﻮاﻧـﺴﺖ‬‫ﻣـﺪت‬ ‫ﮐﻮﺗﺎھـﻲ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺗـﻮاﻧﺪ‬ ‫وﻟـﻲ‬ ‫در‬ ‫درازﻣﺪت‬ ‫ﺧﯿﺮ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻤﮑﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫آدم‬ ‫ﺑﻲ‬ ‫ﺳﻮاد‬
‫ﺑـﺴﯿﺎر‬‫ﻓـﺮھﯿﺨﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷـﺪ‪،‬‬ ‫ﻣﮫـﺮﺑﺎن‬ ‫و‬ ‫ﺳـﻄﺢ‬ ‫آﮔﺎھـﯿﺶ‬ ‫ھـﻢ‬ ‫ﺑـﺎﻻ‪،‬‬ ‫ﮐﻼً‬ ‫ﺷﺨﺼﯿﺖ‬ ‫ﺧﻮﺑﻲ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬
‫ﺑﺎﺷـﺪ‬‫وﻟـﻲ‬ ‫در‬ ‫اﻳـ‬ ‫ﻨﺠﺎ‬‫ﺗـﺸﺎﺑﮫﺎﺗﻲ‬ ‫وﺟـﻮد‬ ‫ﻧﺪارد‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺎﻻﺧﺺ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﻔﺎوت‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫زن‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫ﺑﺎ‬
‫ﻳـﮏ‬‫ﻣـﺮد‬ ‫ﺗﺤـﺼﯿﻞ‬ ‫ﮐـﺮده‬ ‫ﺑـﺴﯿﺎر‬ ‫زﻳـﺎد‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻏﺎﻟﺒﺎً‬ ‫ﺧﺎﻧﻢ‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫از‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻼﺗﺶ‬ ‫در‬ ‫ﻃﻮل‬
‫زﻧﺪﮔـﻲ‬‫اﺳﺘﻔﺎده‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫وﻟﻲ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫ﮐﻤﺘﺮ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺮای‬ ‫ﻣﺜﺎل‬ ‫ﺧﺎﻧﻤﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫رﺷﺘﻪ‬ ‫ھﻨﺮ‬
‫ﺗﺤـﺼﯿﻼت‬‫داﻧـﺸﮕﺎھﻲ‬ ‫دارد‪،‬‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧـﯿﺪ‬ ‫آﺛـﺎر‬ ‫ھﻨـﺮی‬ ‫را‬ ‫در‬ ‫ﺗﻤﺎﻣـﻲ‬ ‫ﺧﺎﻧـﻪ‬ ‫ﻣﻼﺣﻈـﻪ‬ ‫ﮐﻨـﯿﺪ‬ ‫اﻣﺎ‬
‫ﻣﻤﮑـﻦ‬‫اﺳـﺖ‬ ‫آﻗﺎی‬ ‫ﻣﮫﻨﺪس‬ ‫ﺑﺮق‬ ‫در‬ ‫ﺳﯿﺴﺘﻢ‬ ‫ﺑﺮق‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫اش‬ ‫ﮐﻠﻲ‬ ‫اﺷﮑﺎل‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫!‬‫ﺑﻪ‬
‫ﻧﻈـﺮ‬‫ﻣـﻲ‬ ‫رﺳـﺪ‬ ‫زﻧﺪﮔـﻲ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫زن‬ ‫ﺗﺤـﺼﯿﻞ‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫راﺣﺖ‬ ‫ﺗﺮ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫او‬ ‫ﺧﯿﻠﻲ‬ ‫زودﺗﺮ‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫را‬ ‫ﻣﻲ‬
‫ﻓﮫﻤـﺪ‬‫و‬ ‫ﻧـﯿﺎز‬ ‫ﻧﯿـﺴﺖ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺧﯿﻠـﻲ‬ ‫ﺗﮑـﺮار‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﺘﻘﺎﺑﻼً‬ ‫ﻣﺮدی‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫دارای‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻼت‬ ‫ﻋﺎﻟﻲ‬ ‫اﺳ‬ ‫ﺖ‬
‫ﻧﻤـﻲ‬‫ﺗـﻮاﻧﺪ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫زﻧﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫دارای‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻼت‬ ‫ﭘﺎﻳﯿﻨﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺣﺘﻲ‬ ‫ﺑﮫﺘﺮ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﻣﺮدان‬ ‫ﻳﺎ‬
‫زﻧـﺎن‬‫ﭘﺰﺷـﮏ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ھـﻢ‬ ‫ردﻳﻔـﺎن‬ ‫ﺧـﻮد‬ ‫ازدواج‬ ‫ﺑﮑﻨـﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻳﮑﻲ‬ ‫از‬ ‫ﭼﯿﺰھﺎﻳﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫رﻋﺎﻳﺖ‬
‫ﺷـﻮد‬‫ﻓﺎﮐـﺘﻮرھﺎی‬ ‫ﺣـﺮﻓﻪ‬ ‫ای‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻨﺎﺑـﺮاﻳﻦ‬ ‫ﺳـﻄﺢ‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻼت‬ ‫و‬ ‫ﺳﻄﺢ‬ ‫ﺣﺮﻓﻪ‬ ‫در‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬
‫زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ‬‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﻣﮫﻢ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺣـﺎﻻ‬‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺴﺌﻠﻪ‬ ‫ﺗﺤﺼﯿﻞ‬ ‫اﺷﺎره‬ ‫ﮐﺮدﻳﻢ‬ ازدواج موقت ‫ﺧﻮب‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺴﺌﻠﻪ‬ ‫ﺗﻔﮑﺮ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫اﺷﺎره‬ ‫ﮐﻨﯿﻢ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻣﺘﺄﺳـﻔﺎﻧﻪ‬‫ﻣـﺮدا‬ ‫ن‬ ‫ﻣﺎ‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﻣﻘﯿﺪﻧﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫زﻳﺒﺎ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‪،‬‬ ‫در‬ ‫ﺻﻮرﺗﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫زﻳﺒﺎﻳﻲ‬ ‫در‬
‫آﻣـﺎر‬‫ﺟﮫﺎﻧـﻲ‬ ‫ﺑﮫﺪاﺷـﺖ‬ ‫ﻓﻘﻂ‬ ‫‪25‬‬ ‫ﻧﻤﺮه‬ ‫دارد‬ ‫در‬ ‫ﺣﺎﻟﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺗﻔﮑﺮ‬ ‫‪300‬‬ ‫ﻧﻤﺮه‬ ‫داده‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﻣﻮرد‬
‫‪‬‬‫وﻟـﻲ‬‫ﻣـﺎ‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﯿﻢ‬ ‫ﺗﻔﮑﺮ‬ ‫و‬ ‫ﺗﻌﻠﯿﻢ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺮﺑﯿ‬ ‫ﺖ‬‫را‬ ‫اﻧﮑﺎر‬ ‫ﮐﻨﯿﻢ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻌﻀﻲ‬ ‫از‬ ‫ﻣﺮدم‬ ‫ﻣﺎ‬ ‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫ﺟﺎﻳﻲ‬
‫ﺑﺮای‬‫ﺗﻔﮑﺮ‬ ‫ﺑﺎز‬ ‫ﻧﮕﺬاﺷﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫اوﻟـﯿﻦ‬‫ﭼﯿـﺰی‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫در‬ ‫ﺗﻔﮑـﺮ‬ ‫ﺟﻠـﻮه‬ ‫ﮔـﺮ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‪،‬‬ ‫ﻋﺎﻣﻞ‬ ‫ھﻮش‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫آدم‬ ‫ﮐﻢ‬
‫ھﻮش‬‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﻣﺸﮑﻞ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻤﮑﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ‬ ‫ﭼﮕﻮﻧﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫ھﻮش‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ﻧﻔﺮ‬ ‫را‬ ‫ﻗﺒﻞ‬ ‫از‬
‫ازدواج‬‫ﺗـﺸﺨﯿﺺ‬ ‫داد؟‬ ‫ﭘﺎﺳـﺦ‬ ‫ﺑـﺴﯿﺎر‬ ‫آﺳـﺎن‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻓـﺮادی‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫درﺟـﻪ‬ ‫ھﻮﺷﻲ‬ ‫ﺧﯿﻠﻲ‬ ‫ﭘﺎﺋﯿﻦ‬
‫دارﻧـــﺪ‬‫ﮐـــﺎﻣﻼً‬ ‫در‬ ‫رﻓـــﺘﺎر‬ ‫و‬ ‫ﮐﺮدارﺷـــﺎن‬ ‫ﻣـــﺸﺨﺺ‬ ‫اﺳـــﺖ‪،‬‬ ‫ﭘﺨﺘﮕـــﻲ‬ ‫ﻻزم‬ ‫را‬ ‫ﻧﺪارﻧـــﺪ‪،‬‬ ‫ﻗـــﺪرت‬
‫ﺗﺸﺨﯿﺼـﺸﺎن‬‫ﺿـﻌﯿﻒ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻋﺎﻣﻞ‬ ‫دﻳﮕﺮ‬ ‫ﺗﺸﺨﯿﺺ‬ ‫ھﻮش‪،‬‬ ‫ﺗﻔﮑﺮ‬ ‫اﻧﺘﺰاﻋﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻧﺘﺰاع‬ ‫ﮐﺮدن‬
‫ﻳﻌﻨـﻲ‬‫ﺑﯿـﺮون‬ ‫ﮐـﺸﯿﺪن‪،‬‬ ‫و‬ ‫ﺗﻔﮑـﺮ‬ ‫اﻧﺘﺰاﻋـﻲ‬ ‫ﻳﻌﻨـﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﺎﻳـﻲ‬ ‫اﺳـﺘﻨﺒﺎط‬ ‫و‬ ‫درک‬ ‫ﻣﻔﺎھﯿﻢ‬ ‫از‬
‫ﻣﻮﻗﻌـﯿﺖ‬‫ھـﺎی‬ ‫ﮐﻠـﻲ‬ ‫‪.‬‬‫اﻳـﻦ‬ ‫ﻧـﻮع‬ ‫ﺗﻔﮑـﺮ‬ ‫اﺑﻌـﺎدش‬ ‫ﺑـﺴﯿﺎر‬ ‫ﮔـﺴﺘﺮده‬ ‫اﺳـﺖ‪،‬‬ ‫اﻓـﺮادی‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﻔﮑﺮ‬
‫اﻧﺘﺰاﻋـﻲ‬‫دارﻧﺪ‬ ‫ﺧﯿﻠﻲ‬ ‫زود‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫را‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﻓﮫﻤﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻻزم‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫داﺋﻢ‬ ‫ﺑﺮاﻳﺸﺎن‬ ‫ﺗﮑﺮار‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻌﺪ‬
‫دﻳﮕـﺮش‪،‬‬‫ﺗﻔﮑـﺮ‬ ‫ﺣﻞ‬ ‫ﻣﺴﺌﻠﻪ‬ ‫ای‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫ﺗﻔﮑﺮی‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫آن‬ ‫اﻧﺴﺎن‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﺪ‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﺧﻮدش‬ ‫را‬
‫ﺣـﻞ‬‫ﮐـﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﮐﺴﺎﻧﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻧﻮع‬ ‫ﺗﻔﮑﺮ‬ ‫را‬ ‫ﻧﺪارﻧﺪ‬ ‫داﺋﻢ‬ ‫دور‬ ‫ﺧﻮدﺷﺎن‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﭼﺮﺧﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﮔﯿﺞ‬ ‫اﻧﺪ‪،‬‬ ‫داﺋﻢ‬
‫ﻣـﻲ‬‫ﭘﺮﺳـﻨﺪ‬ ‫ﭼـﻪ‬ ‫ﮔﻔﺘﻲ‪،‬‬ ‫ﻳﻌﻨﻲ‬ ‫ﭼﻪ‪،‬‬ ‫ﻣﻨﻈﻮرت‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫…‬‫‪.‬‬‫ﮐﺴﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻧﻮع‬ ‫ﺗﻔﮑﺮ‬ ‫را‬ ‫ﻧﺪارد‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ھﻤـﺴﺮی‬‫ﺑﺮﻧﮕـﺰﻳﻨﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﮔﺎھـﻲ‬ ‫اوﻗـﺎت‬ ‫اﻓـﺮاد‬ ‫از‬ ‫روی‬ ‫ﺗـﺮﺣﻢ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻓﺮدی‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬
‫ھﻮﺷـﻲ‬‫در‬ ‫ﺳـﻄﺢ‬ ‫ﭘﺎﻳﯿﻨﻲ‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺧﻮاھﻨﺪ‬ ‫اﻳﺜﺎر‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫وﻟﻲ‬ ‫ﺳﺨﺖ‬ ‫در‬ ‫اﺷﺘﺒﺎھﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫زﻧﺪﮔﻲ‬
‫ﺑـﺎ‬‫اﻓـﺮاد‬ ‫ﮐـﻢ‬ ‫ھﻮش‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﻣﺸﮑﻞ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﮐﺴﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﻔﮑﺮ‬ ‫و‬ ‫ھﻮش‬ ‫ﺧﻮﺑﻲ‬ ‫دارد‬ ‫ﮐﯿﻔﯿﺖ‬
‫ﻓﺮاوان‬‫در‬ ‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬‫ﻳﮑﻲ‬ ‫از‬ ‫ارﮐﺎن‬ ‫اﺻﻠﻲ‬ ‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ‬ ‫‪،‬‬ ‫ﺗﻔﮑﺮ‬ ‫ﺧ‬ ‫ﻮب‬‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻳﮑـﻲ‬‫دﻳﮕـﺮ‬ ‫از‬ ‫ﻣﻌﯿﺎرھﺎﻳﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫در‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﮔﺮﻓﺖ‬ ‫ﮔﺬﺷﺘﻪ‬ ‫اﻓﺮاد‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻳﻌﻨﻲ‪،‬‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬
‫ﺗـﺸﺎﺑﮫﺎﺗﻲ‬‫ﺑـﯿﻦ‬ ‫ﮔﺬﺷـﺘﻪ‬ ‫ﺷـﻤﺎ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﮔﺬﺷـﺘﻪ‬ ‫ﻓﺮدی‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺧﻮاھﯿﺪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫وی‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫اﮔـﺮ‬‫اﻳـﻦ‬ ‫ﺗـﺸﺎﺑﮫﺎت‬ ‫ﺑﻮد‪،‬‬ ‫آن‬ ‫وﻗﺖ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫درک‬ ‫ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ‬ ‫ﺧﻮاھﯿﺪ‬ ‫رﺳﯿﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺴﯿﺎری‬ ‫از‬ ‫ﻣﺮدم‬ ‫ﻣﻲ‬
‫ﮔﻮﻳــﻨﺪ‬‫ھﻤــﺴﺮم‬ ‫ﻣــﺮا‬ ‫درک‬ ‫ﻧﻤــﻲ‬ ‫ﮐــﻨﺪ‬ ‫‪.شماره تلفن اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت
‬‬‫درک‬ ‫ﭼــﻪ‬ ‫ﻣﻮﻗــﻊ‬ ‫ﺻــﻮرت‬ ‫ﻣــﻲ‬ ‫ﮔﯿــﺮد‪،‬‬ ‫زﻣﺎﻧــﻲ‬ ‫ﮐــﻪ‬ ‫ﻣــﺎ‬
‫ﺳﺮﻧﻮﺷـﺖ‬‫ﻣـﺸﺎﺑﮫﻲ‬ ‫دارﻳـﻢ‪،‬‬ ‫ﺷـﻤﺎ‬ ‫ﮐـﺴﻲ‬ ‫را‬ ‫درک‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫در‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﺗﺎن‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‪،‬‬ ‫ﻳﮏ‬
‫ﻏـﺮﻳﺒﻪ‬‫را‬ ‫ﻧﻤـﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫درک‬ ‫ﮐﺮد‬ ‫‪.‬‬‫اﮔﺮ‬ ‫ﮔﺬﺷﺘﻪ‬ ‫ﻓﺮدی‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺧﻮاھﯿﺪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫وی‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫ﺧﯿﻠﻲ‬
‫ﺷـﯿﮏ‬‫ﺑﻮده‪،‬‬ ‫اﺻﻼً‬ ‫ﺑﺎﻻﺗﺮ‬ ‫از‬ ‫ﮔﻞ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫او‬ ‫ﻧﮕﻔﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‪،‬‬ ‫و‬ ‫ﮔﺬﺷﺘﻪ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ھﻤﻪ‬ ‫اش‬ ‫درد‬ ‫و‬ ‫رﻧﺞ‬ ‫و‬ ‫زﺣﻤﺖ‬
‫ﺑـﻮده‪،‬‬‫و‬ ‫داﺋـﻢ‬ ‫ﺧـﻮن‬ ‫دل‬ ‫ﺧـﻮرده‬ ‫اﻳـﺪ؛‬ ‫رھـﺎﻳﺶ‬ ‫ﮐﻨـﯿﺪ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﻓـﺮد‬ ‫ﻣﻨﺎﺳـﺐ‬ ‫زﻧﺪﮔـﻲ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﮔﺬﺷــﺘﻪ‬‫ﺑــﺴﯿﺎر‬ ‫ﻣﮫــﻢ‬ ‫اﺳــﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻳــﻦ‬ ‫ﻓــﺮد‬ ‫ﻧﻤــﻲ‬ ‫ﺗــﻮاﻧﺪ‬ ‫ﺷــﻤﺎ‬ ‫را‬ ‫درک‬ ‫ﮐــﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻧﻤــﻲ‬ ‫ﺗــﻮاﻧﺪ‬ ‫ﺑﻔﮫﻤــﺪ‬
‫ﻣﻮﻗﻌـﯿﺖ‬‫ﻓﻌﻠـﻲ‬ ‫را‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﭼـﻪ‬ ‫ﻗﯿﻤﺘـ‬ ‫ﻲ‬‫ﺑـﻪ‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫آورده‬ ‫اﻳﺪ؛‬ ‫ﺑﺮاﻳﺶ‬ ‫اھﻤﯿﺘﻲ‬ ‫ﻧﺪارد‬ ‫‪.‬‬‫ﺗﻤﺎم‬ ‫آﻧﭽﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬
‫زﺣﻤـﺖ‬‫ﺑـﻪ‬ ‫دﺳـﺖ‬ ‫آورده‬ ‫اﻳﺪ‬ ‫را‬ ‫ﺟﺰء‬ ‫ﺑﺪﻳﮫﯿﺎت‬ ‫و‬ ‫ﻟﻮازﻣﺎت‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫داﻧﺪ‪،‬‬ ‫ﺣﺘﻲ‬ ‫ﮔﺎھﻲ‬ ‫اوﻗﺎت‬
‫اﺻﺮار‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ‬ ‫ﻓﻌﻠﻲ‬ ‫را‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫از‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫ﺑﺪھﯿﺪ‬ ‫در‬ ‫ﺣﺎﻟﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ‬ ‫ﻓﻌﻠﻲ‬ ‫ﺣﺎﺻﻞ‬ ‫ﻳﮏ‬
‫ﻋﻤـﺮ‬‫ﺗـﻼش‬ ‫ﺷﻤﺎﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺳﺮاغ‬ ‫ﻓﺮدی‬ ‫ﺑﺮوﻳﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﮔﺬ‬ ‫ﺷﺘﻪ‬‫ای‬ ‫ﻣﺸﺎﺑﻪ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬
‫ﺑﺎﺷﺪ‬‫و‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫را‬ ‫درک‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻳﮑـﻲ‬‫از‬ ‫ﻣـﺴﺎﺋﻠﻲ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫در‬ ‫ﮔﺬﺷـﺘﻪ‬ ‫ﻣﺎﺳـﺖ‪،‬‬ ‫ﻋﺸﻖ‬ ‫و‬ ‫ﻋﺎﻃﻔﻪ‬ ‫در‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻌﻀﻲ‬ ‫ھﺎ‬ ‫در‬
‫ﮔﺬﺷـﺘﻪ‬‫‪،‬‬ ‫ﺑـﺴﯿﺎر‬ ‫دوﺳﺖ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫اﻧﺪ‪،‬‬ ‫ﻣﺜﻞ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ھﯿﭽﮑﺲ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻧﺪازه‬ ‫اﻳﻨﮫﺎ‬ ‫ﻣﮫﻢ‬ ‫ﻧﺒﻮد‬ ‫ه‬
‫اﺳـﺖ‪،‬‬‫ﻣﺎﻧـﻨﺪ‬ ‫ﻋﺮوﺳـﮏ‬ ‫در‬ ‫دﺳـﺖ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫و‬ ‫آن‬ ‫ﻣـﻮرد‬ ‫ﻧـﻮازش‬ ‫و‬ ‫ﻣﺤﺒﺖ‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫ﮔﺮﻓﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻋﺪه‬ ‫ای‬
‫دﻳﮕـﺮ‬‫اﺻـﻼً‬ ‫ﻣـﻮرد‬ ‫ﺗـﻮﺟﻪ‬ ‫ﻧـﺒﻮده‬ ‫اﻧـﺪ‬ ‫و‬ ‫ﮐـﺴﻲ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻳﻨﮫﺎ‬ ‫اھﻤﯿﺘﻲ‬ ‫ﻧﺪاده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﻣﺜﻞ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﺻﻼً‬
‫ﺷﻨﺎﺳـﻨﺎﻣﻪ‬‫ای‬ ‫ﻧﺪارﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬ ‫ﺣﺎﻻ‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫دو‬ ‫ﻧﻔﺮ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪،‬‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫داﻧﻨﺪ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫اﺗﻔﺎﻗﻲ‬ ‫ﻣﻲ‬
‫اﻓـﺘﺪ‬‫‪.‬‬ ‫ﮔﺎھـﻲ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮔ‬ ‫ﻮﻳـﻨﺪ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﺷﺨـﺼﯿﺖ‬ ‫ﺧـﻼء‬ ‫ﻋﺎﻃﻔـﻲ‬ ‫ﻣـﺮا‬ ‫ﭘﺮ‬ ‫ﺧﻮاھﺪ‬ ‫ﮐﺮد‬ ‫‪.‬‬‫در‬ ‫ﺻﻮرﺗﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫‪‬‬‫ﻣﺤـﺒﺖ‬‫ﮐﻨـﯿﺪ‬ ‫ﺳـﯿﺮاب‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ھﻤﯿﺸﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﭘﺮﺳﺪ‬ ‫ﻣﺮا‬ ‫دوﺳﺖ‬ ‫داری‪،‬‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳﯿﺪ‬ ‫ﺑﻠﻪ‪،‬‬ ‫ﺑﺎز‬
‫ﻣـﻲ‬‫ﭘﺮﺳـﺪ‪،‬‬ ‫ﻗﺴﻢ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺧﻮرﻳﺪ‪،‬‬ ‫وﻟﻲ‬ ‫ﺑﺎور‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺮﻋﮑﺲ‪،‬‬ ‫ﺷﺨﺼﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺮاﻳ‬ ‫ﺶ‬‫ھﻤﻪ‬ ‫ﭼﯿﺰ‬
‫ﻣﮫـﯿﺎ‬‫ﺑـﻮده‬ ‫ﺳـﯿﺮاب‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫ھـﯿﭻ‬ ‫ﭼﯿـﺰ‬ ‫ﭼﺸﻤﺶ‬ ‫را‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﮔﯿﺮد‪،‬‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫زﺣﻤﺖ‬ ‫ھﺪﻳﻪ‬ ‫ای‬ ‫را‬ ‫ﺑﺮاﻳﺶ‬
‫ﻓـﺮاھﻢ‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ‬ ‫اﻣﺎ‬ ‫ﺟﻠﺐ‬ ‫ﺗﻮﺟﮫﺶ‬ ‫را‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﮔﺎھﻲ‬ ‫اﺻﻼً‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫را‬ ‫ﺗﺤﻮﻳﻞ‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﮔﯿﺮد‪،‬‬ ‫آﻧﮫﺎ‬
‫آدم‬‫ھـﺎی‬ ‫ﺳـﺮدی‬ ‫اﻧـﺪ‪،‬‬ ‫ھـﺮ‬ ‫ﮐـﺎری‬ ‫ﮐﻨـﯿﺪ‬ ‫ﻓﺎﻳـﺪه‬ ‫ای‬ ‫ﻧـﺪارد‪،‬‬ ‫در‬ ‫ﻣﻘﺎﺑـﻞ‬ ‫آﻧﮫـﺎ‬ ‫وﺿﻌﯿﺖ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﻣﺜﻞ‬
‫ﻓـﺮدی‬‫اﺳـﺖ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳﺪ‬ ‫ﻧ‬ ‫ﻤﻲ‬‫داﻧﻢ‬ ‫ﭼﺮا‬ ‫دﺳﺘﻢ‬ ‫ﻧﻤﮏ‬ ‫ﻧﺪارد‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳﯿﻢ‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ ‫ﻧﻤﮏ‬
‫دارد‬‫اﻣـﺎ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﺷـﺨﺺ‬ ‫ﺳـﯿﺮاب‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﭘـﺲ‬ ‫ﺑﮫﺘـﺮﻳﻦ‬ ‫ﺣﺎﻟـﺖ‪،‬‬ ‫ﺗﻌـﺎدل‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫دﻧﺒﺎل‬ ‫ﮐﺴﻲ‬
‫ﺑﮕـﺮدﻳﺪ‬‫ﮐـﻪ‬ ‫ﮔﺬﺷـﺘﻪ‬ ‫ﻣﻌـﺘﺪل‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮔﺬﺷﺘﻪ‬ ‫ﻣﺎ‬ ‫ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ‬ ‫ﻣﺎ‬ ‫را‬ ‫ﺗﻌﯿﯿﻦ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺧـﺐ‬‫ﺣـﺎﻻ‬ ‫ﭼﻄﻮر‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﯿﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻣﺴﺌﻠﻪ‬ ‫ﭘﻲ‬ ‫ﺑﺒﺮﻳﺪ؟‬ ‫ﮐﺎﻓﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫از‬ ‫او‬ ‫ﺳﺆال‬ ‫ﮐﻨﯿ‬ ‫ﺪ‬‫ﺷﻤﺎ‬ ‫را‬
‫ﭼﻘـﺪر‬‫دوﺳﺖ‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﮔﺮ‬ ‫ﮔﻔﺖ‬ ‫»‬ ‫ﺗﺎ‬‫ﺣﺎﻻ‬ ‫ھﯿﭽﮑﺲ‬ ‫را‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻧﺪازه‬ ‫ﻣﻦ‬ ‫دوﺳﺖ‬ ‫ﻧﺪاﺷﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫و‬
‫از‬‫اﺑـﺘﺪای‬ ‫اﻣـﺮ‬ ‫ھﺮ‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﺧﻮاﺳﺘﻪ‬ ‫ام‬ ‫ﺑﺮاﻳﻢ‬ ‫ﻓﺮاھﻢ‬ ‫ﺑﻮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫«‬‫ﻗﺪری‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫ﻧﮕﻪ‬ ‫دارﻳﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻳﺎ‬ ‫ﻣﺜﻼً‬
‫ﭼـﻨﺎﻧﭽﻪ‬‫ﻣـﺎدر‬ ‫دﺧﺘـﺮ‬ ‫ﺧـﺎﻧﻢ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﻮﻳﺪ‬ ‫»‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫ﻗﺴﻤﺖ‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫و‬ ‫داﻣﺎد‬ ‫ﻣﺎ‬ ‫ﺷﺪﻳﺪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫را‬ ‫ﺑﺪاﻧﯿﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺎ‬
‫ﺗـﺎ‬‫ﺣـﺎﻻ‬ ‫ﺑﺎﻻﺗـﺮ‬ ‫از‬ ‫ﮔـﻞ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫دﺧﺘﺮ‬ ‫ﻧﮕﻔﺘﻪ‬ ‫اﻳﻢ‬ ‫‪.‬‬‫«‬‫ﺑﮕﻮﻳﯿﺪ‬ ‫»‬ ‫ﺧﺪاﺣﺎﻓﻆ‬‫!‬‫«‬‫اﻳﻦ‬ ‫دﺧﺘﺮ‬ ‫ﺧﯿﻠﻲ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫درد‬
‫ﺷﻤﺎ‬‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﺧﻮرد‬ ‫‪.‬‬‫ﭘﺪر‬ ‫و‬ ‫ﻣﺎدرھﺎ‬ ‫در‬ ‫ﻣﺤﺒﺖ‬ ‫ﮐﺮدن‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺑﭽﻪ‬ ‫ھﺎ‪،‬‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫ﺣﺪ‬ ‫ﺗﻌﺎدل‬ ‫را‬ ‫رﻋﺎﻳﺖ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫از‬‫دﻳـﺪﮔﺎه‬ ‫دﮐﺘـﺮ‬ ‫ﻣﺠـﺪ‪،‬‬ ‫ﻳﮑـﻲ‬ ‫از‬ ‫ﻣـﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﺑـﺴﯿﺎر‬ ‫ﻣﮫـﻢ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫در‬ ‫ازدواج‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫ﮔﯿﺮد‬
‫ردﻳـﻒ‬‫ﻓـﺮزﻧﺪان‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫ﭼﻨﺪم‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﺧﻮب‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫و‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫ﭼﺮا‬ ‫ﺧﻮب‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻪ‬
‫اﻋـﺘﻘﺎد‬‫اﻳﺸﺎن‬ ‫ﺑﭽﻪ‬ ‫ھﺎی‬ ‫ردﻳﻒ‬ ‫او‬ ‫ل‬‫ﻏﺎﻟﺒﺎً‬ ‫دارای‬ ‫وﺿﻌﯿﺘﻲ‬ ‫ھﺴﺘﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻋﻤﺪﺗﺎً‬ ‫ﻣﻌﺎون‬ ‫اﻧﺪ‪،‬‬ ‫دﺧﺘﺮ‬
‫ﻣﻌـﺎون‬‫ﻣـﺎدر‪،‬‬ ‫ﭘﺴﺮ‬ ‫ﻣﻌﺎون‬ ‫ﭘﺪر‪،‬‬ ‫ﺑﭽﻪ‬ ‫ھﺎی‬ ‫ارﺷﺪ‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫ﻏﺎﻟﺒﺎً‬ ‫ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ‬ ‫ھﺎی‬ ‫زﻳﺎدی‬ ‫را‬ ‫ﻗﺒﻮل‬
‫ﻣـﻲ‬‫ﮐﻨـﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻣـﺜﻼً‬ ‫از‬ ‫دﻳﮕﺮ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪان‬ ‫ﻣﺮاﻗﺒﺖ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﺗﮑﺎﻟﯿﻒ‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدی‬ ‫و‬ ‫ﺧﺮﻳﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫آﻧﮫﺎ‬ ‫واﮔﺬار‬
‫ﻣـﻲ‬‫ﺷـﻮد‬ ‫ﺑـﺴﯿﺎری‬ ‫از‬ ‫ﮐﺎرھـﺎی‬ ‫ﺧﺎﻧـﻪ‬ ‫را‬ ‫اﻧﺠـﺎ‬ ‫م‬‫ﻣﻲ‬ ‫دھﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﭽﻪ‬ ‫ھﺎی‬ ‫اول‬ ‫ﺳﻨﮓ‬ ‫ھﺎی‬ ‫زﻳﺮﻳﻦ‬
‫آﺳـﯿﺎب‬‫ھـﺴﺘﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﻋـﻼوه‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﮐﺎرھﺎی‬ ‫ﻣﻨﺰل‬ ‫و‬ ‫ﺧﺮﻳﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻮاﻇﺒﺖ‬ ‫از‬ ‫ﺑﭽﻪ‬ ‫ھﺎی‬ ‫دﻳﮕﺮ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻋﻨﻮان‬
‫ﻗﺎﺿـﻲ‪،‬‬‫ﻣﺠـﺎدﻻت‬ ‫ﺑـﯿﻦ‬ ‫ﭘـﺪر‬ ‫و‬ ‫ﻣـﺎدر‬ ‫را‬ ‫ﻧﯿـﺰ‬ ‫ﺣـﻞ‬ ‫ﮐﻨـﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﭽـﻪ‬ ‫ھﺎی‬ ‫اول‬ ‫ﻋﻤﺪﺗﺎً‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﺳﺨﺘﻲ‬
‫دارﻧـﺪ‬‫‪.‬‬‫اﻳـﻦ‬ ‫زﻧﺪﮔـﻲ‬ ‫ﺳـﺨﺖ‬ ‫‪،‬‬ ‫ﻣـﺰاﻳﺎ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻌﺎﻳﺒـﻲ‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬‫از‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﺟﮫـﺖ‬ ‫ﺧـﻮب‬ ‫اﺳـﺖ؛‬ ‫اﻓـﺮادی‬ ‫ﮐﻪ‬
‫زﻧﺪﮔـﻲ‬‫ﺳـﺨﺘﻲ‬ ‫ﺗﺠـﺮﺑﻪ‬ ‫ﮐـﺮده‬ ‫اﻧـﺪ‬ ‫ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ‬ ‫ﭘﺬﻳﺮﻧﺪ‪،‬‬ ‫اﺗﻔﺎﻗﺎﺗﻲ‬ ‫را‬ ‫ﺗﺠﺮﺑﻪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺳﺒﺐ‬
‫ﻣـﻲ‬‫ﺷﻮد‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﺑﻌﺪی‬ ‫ﭘﺨﺘﻪ‬ ‫ﺷﻮﻧﺪ‪،‬‬ ‫ﻏﺎﻟﺒﺎً‬ ‫ﻧﻈﺮﺷﺎن‬ ‫ﺷﺮط‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﻳﻨﮫﺎ‬ ‫رأی‬ ‫ﺷﺎن‬ ‫ﻧﺎﻓﺬ‬
‫اﺳـﺖ‬‫اﮔـﺮ‬ ‫ﭘـﺪر‬ ‫و‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫ﺑﺨﻮاھﻨﺪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﮐﺴﻲ‬ ‫ﻣﺸﻮرت‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫ﻣﻌﻤﻮﻻً‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪان‬ ‫ارﺷﺪ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫روی‬
‫دﻳﮕـﺮ‬‫ﻓﺮزﻧﺪان‬ ‫ﻧﻔﻮذ‬ ‫دارﻧﺪ‪،‬‬ ‫اﺻﻼً‬ ‫ﮔﺎھﻲ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺟﺎی‬ ‫ﭘﺪر‬ ‫و‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫ﻣﮫﺎر‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫را‬ ‫اﻳﻨﮫﺎ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫دﺳﺖ‬ ‫ﻣﻲ‬
‫‪‬‬‫ﺧـﻮرده‬‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺷـﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ھﻤﯿـﺸﻪ‬ ‫زﻣﺎﻧﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫دو‬ ‫ﺑﭽﻪ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ‬ ‫دﻋﻮا‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺑﭽﻪ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫ﻣﻲ‬
‫ﮔﻮﻳـﻨﺪ‬‫ﺗـﻮ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘـﺮی‬ ‫ﺗـﻮ‬ ‫ﺑﺒﺨﺶ‪،‬‬ ‫و‬ ‫ﻏﺎﻓﻞ‬ ‫از‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﻳﻨﮫﺎ‬ ‫ھﺮ‬ ‫دو‬ ‫ﮐﻮدک‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ھﺮ‬ ‫دو‬ ‫اﺣﺴﺎﺳﺎت‬
‫ﮐﻮدﮐﺎﻧﻪ‬‫دارﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺑﭽـﻪ‬‫ھﺎی‬ ‫آﺧﺮی‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫وﺿﻌﯿﺘﻲ‬ ‫دارﻧﺪ؟‬ ‫ﺑﭽﻪ‬ ‫آﺧﺮ‬ ‫ﻣﻌﻤﻮﻻ‬ ‫ً‬‫ھﯿﭻ‬ ‫ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺘﻲ‬ ‫ﻧﺪارد‬ ‫‪.‬‬‫رﻳﻠﮑﺲ‬ ‫اﺳﺖ‬
‫ﺧﯿﻠـﻲ‬‫راﺣـﺖ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻌـﺪ‬ ‫از‬ ‫او‬ ‫دﻳﮕـﺮ‬ ‫ﺑﭽـﻪ‬ ‫ای‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫دﻧـﯿﺎ‬ ‫ﻧـﯿﺎﻣﺪه‬ ‫و‬ ‫ﺗـﺎج‬ ‫ﭘﺎدﺷﺎھﻲ‬ ‫ھﻤﭽﻨﺎن‬ ‫ﺑﺮ‬
‫ﺳـﺮش‬‫ﺑﺎﻗـﻲ‬ ‫ﻣﺎﻧـﺪه‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﮔﺮ‬ ‫در‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫ﻣﺸﮑﻼﺗﻲ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫ﺑﯿﺎﻳﺪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻗﺪر‬ ‫اﻓﺮاد‬ ‫ھﺴﺘﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﻣـﺸﮑﻼت‬‫را‬ ‫ﺣـﻞ‬ ‫ﺑﮑﻨﻨﺪ‬ ‫ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ‬ ‫ﮐﺎری‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﻓﺮد‬ ‫ﻧﺪارﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻪ‬ ‫اﻳﻨﮫﺎ‬ ‫ﺳﺮوﻳﺲ‬ ‫زﻳﺎد‬ ‫داده‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫و‬
‫ﺧﯿﻠـﻲ‬‫ﺑـﻪ‬ ‫آﻧﮫـﺎ‬ ‫ﺧـﻮش‬ ‫ﮔﺬﺷـﺘﻪ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﮐﺴﻲ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫زﻳﺎد‬ ‫ﺧﻮش‬ ‫ﺑﮕﺬرد‬ ‫ﺧﯿﻠﻲ‬ ‫ﺑﺪ‬ ‫ﻋﺎﻗﺒﺖ‬
‫ﺧـﻮاھﺪ‬‫ﺑـﻮد‬ ‫‪.‬‬‫ﺗﻤـﺎم‬ ‫اﻓﺮادی‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﺗﺮﺗﯿﺐ صیغه یابی‬ ‫ﺑﺰرگ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮﻧﺪ‬ ‫ﺗﺤﻤﻞ‬ ‫اﺗﻔﺎﻗﺎت‬ ‫ﻋﺎدی‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫را‬
‫ﻧﺪارﻧﺪ‬‫‪.‬‬‫ھﯿﭻ‬ ‫اﺳﺘﺮﺳﻲ‬ ‫را‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﺗﻮاﻧﻨﺪ‬ ‫ﺗﺤﻤﻞ‬ ‫ﺑﮑﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺣـﺎﻻ‬‫اﮔـﺮ‬ ‫ﺑﭽـﻪ‬ ‫اول‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫)‬ ‫ﭘـﺴﺮ‬ ‫(‬‫ﺑـﺎ‬ ‫دﺧﺘـﺮی‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐـﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫آﺧﺮ‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﭼﻪ‬
‫اﺗﻔﺎﻗـﻲ‬‫ﻣﻲ‬ ‫اﻓﺘﺪ؟‬ ‫ﺑﯿﭽﺎره‬ ‫ﭘﺴﺮ‪،‬‬ ‫ﻋﻤﺮی‬ ‫ﺣﻘﺶ‬ ‫ﺿﺎﻳﻊ‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫ﺑﻮد‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫ﺑﭽﻪ‬ ‫داری‬ ‫ﮐﺮده‬ ‫ﺑﻮد‬
‫ﺣـﺎﻻ‬‫ھـﻢ‬ ‫ﺑﺎﻳـﺴﺘﻲ‬ ‫از‬ ‫ﺧـﺎﻧﻤﺶ‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ﻋـﻨﻮان‬ ‫ﻳـﮏ‬ ‫ﺑﭽـﻪ‬ ‫ﻧﮕﮫـﺪاری‬ ‫ﮐـﻨﺪ‬ ‫!‬‫اﻳـﻦ‬ ‫دﺧﺘﺮ‬ ‫ﺧﺎﻧﻢ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ﮐﻮﭼﮑﺘـﺮﻳﻦ‬‫ﻣﻄﻠﺒـﻲ‬ ‫ﻗﮫـﺮ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮐـﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﻳـﻨﮫﺎ‬ ‫ھﻤـﺎن‬ ‫اﻓـﺮادی‬ ‫ھـﺴﺘﻨﺪ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫دو‬ ‫ﻣـﺎه‬ ‫ﺑﻌﺪ‬ ‫از‬ ‫ازدواج‬
‫ﭼﻤﺪاﻧﮫﺎﻳﺸﺎن‬‫را‬ ‫ﺑﺴﺘﻪ‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫راھﻲ‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫ﭘﺪرﺷﺎن‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫اﮔـﺮ‬‫دﺧﺘـﺮ‬ ‫ﻓـﺮزﻧﺪ‬ ‫اول‬ ‫ﺑﺎﺷـﺪ‬ ‫و‬ ‫ﭘـﺴﺮ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫آﺧﺮ‪،‬‬ ‫ﭼﻪ‬ ‫ﺧﻮاھﺪ‬ ‫ﺷﺪ؟‬ ‫ﺧﺎﻧﻢ‬ ‫ھﺎ‬ ‫ﻣﻌﻤﻮﻻً‬ ‫ﺗﺤﻤﻠﺸﺎن‬
‫ﺧﯿﻠـﻲ‬‫زﻳـﺎد‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫ﻣﻌﻤـﻮﻻً‬ ‫دﻧـﺪ‬ ‫ان‬ ‫روی‬ ‫ﺟﮕـﺮ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﺬارﻧﺪ‪،‬‬ ‫ﮔﺎھﻲ‬ ‫ﻧﻘﺶ‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫را‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬
‫ﺑـﺎزی‬‫ﻣـﻲ‬ ‫ﮐﻨـﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑﻌـﻀﻲ‬ ‫ﻣـﺮدھﺎ‬ ‫ﻧﯿـﺰ‬ ‫از‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﺣﺎﻟﺖ‬ ‫اﺳﺘﻘﺒﺎل‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﭽﻪ‬ ‫ھﺎی‬ ‫اول‬ ‫ﻋﺎدت‬
‫ﮐـﺮده‬‫اﻧﺪ‬ ‫ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ‬ ‫ﺧﺐ‬ ‫ﺣﺎﻻ‬ ‫ﻣﮫﻢ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺑﻌﺪ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺑﯿﻨﻨﺪ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫دردھﺎی‬ ‫روان‬ ‫ﺗﻨﻲ‬ ‫دﭼﺎر‬ ‫ﺷﺪه‬
‫اﻧﺪ‬‫‪.‬‬
‫ﻣـﺴﻠﻢ‬‫اﺳـﺖ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﺗـﺮﺑﯿﺖ‬ ‫ﺧﺎﻧﻮادﮔـﻲ‬ ‫ﺑـﺮ‬ ‫ﺷﺨﺼﯿﺖ‬ ‫و‬ ‫ﻧﺤﻮه‬ ‫رﺷﺪ‬ ‫اﻓﺮاد‬ ‫اﺛﺮ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﺬارد‬ ‫‪.‬‬‫ﺑﻪ‬ ‫ﻧﻈﺮ‬
‫ﻣـﻲ‬‫رﺳـﺪ‬ ‫آﻧﭽـﻪ‬ ‫ﺑﯿـﺸﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫ردﻳـﻒ‬ ‫و‬ ‫ﺟﺎﻳﮕﺎه‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪان‬ ‫ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫اھﻤﯿﺖ‬ ‫دارد‬ ‫ﻧﺤﻮه‬ ‫ﺗﺮﺑﯿﺖ‬ ‫آﻧﮫﺎﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫اﮔـﺮ‬‫در‬ ‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬ ‫راه‬ ‫و‬ ‫رﺳﻢ‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻣﺸﺘﺮک‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻓﺮاد‬ ‫آﻣﻮﺧﺘﻪ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫و‬ ‫آﻧﮫﺎ‬ ‫را‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﭘﺬﻳﺮش‬ ‫ﻳﮏ‬
‫ﺳﺮی‬‫از‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫و‬ ‫واﻗﻌﯿﺎت‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫آﻣﺎده‬ ‫ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ‬ ‫آﺧﺮ‬ ‫ﻳﺎ‬ ‫اول‬ ‫ﺑﻮدن‬ ‫آﻧﮫﺎ‬ ‫ﭼﻨﺪان‬ ‫اھﻤﯿﺘﻲ‬ ‫ﻧﺪارﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﻧﮑـﺘﻪ‬‫دﻳﮕـﺮ‬ ‫اﻳـﻦ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ھﻤﯿـﺸﻪ‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪان‬ ‫آﺧﺮ‬ ‫ھﻤﻪ‬ ‫ﭼﯿﺰ‬ ‫ﻣﮫﯿﺎ‬ ‫ﻧﺒﻮده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﮔﺎھﻲ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪان‬
‫آﺧـﺮ‬‫ﺑﯿـﺸﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫دﻳﮕـﺮ‬ ‫ﻓـﺮزﻧﺪان‬ ‫دﭼـﺎر‬ ‫اﺳـﺘﺮس‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺷـﻮﻧﺪ‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﭘﺪر‬ ‫و‬ ‫ﻣﺎدر‬ ‫در‬ ‫ﺟﻮاﻧﻲ‬
‫ﺑـﯿﻤﺎر‬‫ﻧـﺒﻮده‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺣﺎﻻ‬ ‫ﺑﯿﻤﺎر‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫اﻧﺪ‬ ‫و‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫در‬ ‫ﺣﺎﻟﻲ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫دﻳﮕﺮ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪان‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫ازدواج‬
‫ﮐـ‬‫ﺮده‬ ‫اﻧـﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻣـﺴﺌﻮﻟﯿﺖ‬ ‫ﭘـﺪر‬ ‫و‬ ‫ﻣـﺎدر‬ ‫ﺑـﯿﻤﺎر‬ ‫ﺑـﺮ‬ ‫ﻋﮫـﺪه‬ ‫ﻓـﺮزﻧﺪ‬ ‫آﺧـﺮ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﮔﺎھﻲ‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬ ‫آﺧﺮ‬
‫ﺧﺎﻧـﻮاده‬‫ﻧﻘــﺶ‬ ‫ﻣﺮﺑــﻲ‬ ‫ﻣﮫﺪﮐــﻮدک‬ ‫را‬ ‫ﺑــﺎزی‬ ‫ﻣــﻲ‬ ‫ﮐــﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺧﻮاھــﺮان‬ ‫و‬ ‫ﺑــﺮادران‬ ‫ﺟﮫــﺖ‬ ‫ﻧﮕﮫــﺪاری‬
‫ﻓﺮزﻧﺪاﻧـﺸﺎن‬‫از‬ ‫ﺑﭽـﻪ‬ ‫آﺧﺮ‬ ‫ﮐﻤﮏ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﮔﯿﺮﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫از‬ ‫ھﻤ‬ ‫ﻪ‬‫اﻳﻨﮫﺎ‬ ‫ﮔﺬﺷﺘﻪ‬ ‫اﮔﺮ‬ ‫در‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫دو‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪ‬
‫ﺑﯿـﺸﺘﺮ‬‫وﺟـﻮد‬ ‫ﻧﺪاﺷـﺖ‪،‬‬ ‫ﻳﮑـﻲ‬ ‫اوﻟـﻲ‬ ‫ﺑـﻮد‬ ‫و‬ ‫دﻳﮕـﺮی‬ ‫آﺧﺮی‪،‬‬ ‫ﺗﮑﻠﯿﻒ‬ ‫ﭼﯿﺴﺖ؟‬ ‫در‬ ‫اﻳﻨﺠﺎﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬
‫ﻣﻲ‬‫ﮔﻮﻳﯿﻢ‬ ‫ﻧﻮع‬ ‫ﺗﺮﺑﯿﺖ‪،‬‬ ‫ﻧﺤﻮه‬ ‫ﺑﺮﺧﻮرد‬ ‫و‬ ‫ﮔﺬﺷﺘﻪ‬ ‫اﻓﺮاد‬ ‫ﻣﮫﻤﺘﺮ‬ ‫از‬ ‫ﺟﺎﻳﮕﺎه‬ ‫آﻧﮫﺎ‬ ‫در‬ ‫ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫‪‬‬‫ﺟﻨـﺴﻲ‬‫در‬ ‫دﺧﺘـﺮ‬ ‫و‬ ‫ﭘـﺴﺮ‪،‬‬ ‫ﻳـﮏ‬ ‫اﻣـﺮ‬ ‫ﻃﺒﯿﻌـﻲ‬ ‫اﺳﺖ‪،‬‬ ‫ﭘﺴﺮ‬ ‫ﺣﺪود‬ ‫ﭼﮫﺎر‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫دﻳﺮﺗﺮ‬ ‫از‬ ‫دﺧﺘﺮ‬ ‫ﺑﻪ‬
‫ﺑﻠـﻮغ‬‫ﺟﻨـﺴﻲ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫رﺳـﺪ‬ ‫‪.‬‬‫ﭘـﺲ‬ ‫ﺧـﻮب‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﺗﻔﺎوت‬ ‫ﺳﻦ‬ ‫آﻧﮫﺎ‬ ‫در‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫ازدوا‬ ‫ج‬‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﻤﯿﻦ‬
‫ﻣﻘـﺪار‬‫ﺑﺎﺷـﺪ‬ ‫)‬ ‫ﭘـﺴﺮ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫(‬‫ﺑﮫﺘﺮ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﭼﻨﯿﻦ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫وﻟﻲ‬ ‫اﻟﺰاﻣﻲ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬‫اﮔﺮ‬ ‫در‬
‫ﺑﻘـﯿﻪ‬‫ﻣﻮارد‬ ‫ﮔﻔﺘﻪ‬ ‫ﺷﺪه‬ ‫ﻳﻌﻨﻲ‬ ‫زﻣﯿﻨﻪ‬ ‫ھﺎی‬ ‫اﻗﺘﺼﺎدی‪،‬‬ ‫ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ‪،‬‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‪،‬‬ ‫ﻋﺎﻃﻔﻲ‪،‬‬ ‫ﺗﻨﺎﺳﺐ‬
‫وﺟـﻮد‬‫داﺷـﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷـﺪ‬ ‫وﻟـﻲ‬ ‫ﺗﻨﺎﺳـﺐ‬ ‫ﺳـﻨﻲ‬ ‫وﺟـﻮد‬ ‫ﻧﺪاﺷـﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﻣﺜﻼً‬ ‫زن‬ ‫و‬ ‫ﺷﻮھﺮ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺳﻦ‬
‫ﺑﺎﺷـﻨﺪ‬‫و‬ ‫ﻳـﺎ‬ ‫ﺣﺘـﻲ‬ ‫زن‬ ‫ﻳـﮏ‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺷﺮط‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫وﻗﻮف‬ ‫و‬ ‫آﮔﺎھﻲ‬ ‫ﮐﺎﻣﻞ‬
‫ﺑـﻪ‬‫اﻳـﻦ‬ ‫ﻣﻮﺿﻮع‬ ‫داﺷﺘﻪ‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ‬ ‫ﻣﺸﮑﻞ‬ ‫ﺧﺎﺻﻲ‬ ‫اﻳﺠﺎد‬ ‫ﻧﻤﻲ‬ ‫ﺷﻮد‬ ‫‪.‬‬‫اﻣﺎ‬ ‫ازدواج‬ ‫ھﺎﻳﻲ‬ ‫ﮐﻪ‬ ‫اﺧﺘﻼف‬
‫ﺳﻨﻲ‬‫زﻳﺎد‬ ‫وﺟﻮد‬ ‫دارد‬ ‫ﻣﺜﻼً‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ﻧﻔﺮ‬ ‫ﺑﯿﺴﺖ‬ ‫ﺳﺎل‬ ‫از‬ ‫دﻳﮕﺮی‬ ‫ﺑﺰرﮔﺘﺮ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ا‬ ‫ﺻﻼً‬‫ﺻﻼح‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫اﺧﻼق‬‫ﻧﯿﮏ‬
‫ﻳﮑــﻲ‬‫از‬ ‫وﻳﮋﮔــﻲ‬ ‫ھــﺎی‬ ‫اﺳﺎﺳــﻲ‬ ‫و‬ ‫ﻻزم‬ ‫ﺑــﺮای‬ ‫زﻧﺪﮔــﻲ‬ ‫ﺷــﺎد‪،‬‬ ‫اﺧــﻼق‬ ‫ﻧــﯿﮏ‬ ‫اﺳــﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣــﻨﻈﻮر‬ ‫از‬
‫اﺧـﻼق‬‫ﻧﯿﮏ‬ ‫ﺗﻨﮫﺎ‬ ‫ﺧﻨﺪه‬ ‫روﻳﻲ‬ ‫وﺧﻮش‬ ‫ﺧﻠﻘﻲ‬ ‫اﺻﻄﻼﺣﻲ‬ ‫ﻧﯿﺴﺖ‪،‬‬ ‫زﻳﺮا‬ ‫ﺧﻨﺪﻳﺪن‬ ‫و‬ ‫‪...‬‬ ‫در‬ ‫ﺑﻌﻀﻲ‬
‫ﻣﻮاﻗـﻊ‪،‬‬‫ﻧـﻪ‬ ‫ﺗـﻨﮫﺎ‬ ‫ﻣﻄﺎﺑـ‬ ‫ﻖ‬‫اﺧـﻼق‬ ‫ﻧﯿـﺴﺖ‬ ‫ﺑﻠﮑﻪ‬ ‫ﺿﺪاﺧﻼق‬ ‫ﻧﯿﺰ‬ ‫ھﺴﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﻣﻨﻈﻮر‬ ‫از‬ ‫اﺧﻼق‬ ‫ﻧﯿﮏ‬ ‫‪،‬‬
‫داﺷﺘﻦ‬‫ﺻﻔﺎت‬ ‫و‬ ‫ﺧﻠﻖ‬ ‫و‬ ‫ﺧﻮھﺎی‬ ‫ﭘﺴﻨﺪﻳﺪه‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﻋﻘﻞ‬ ‫و‬ ‫ﺷﺮع‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺳﻼﻣﺖ‬‫ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ‬ ‫و‬ ‫رواﻧﻲ‬
‫ﺳـﻼﻣﺖ‬‫ﺟـﺴﻤﺎﻧﻲ‬ ‫و‬ ‫رواﻧﻲ‬ ‫در‬ ‫ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺳﻌﺎدت‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻣﺸﺘﺮک‪،‬‬ ‫ﻧﻘﺶ‬ ‫ﻣﮫﻤﻲ‬ ‫ﺑﺮ‬ ‫ﻋﮫﺪه‬
‫دارد‬‫‪.‬‬‫ﺑﻌـﻀﻲ‬ ‫از‬ ‫ﺑﯿﻤﺎرﻳﮫﺎی‬ ‫ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ‬ ‫و‬ ‫رواﻧﻲ‬ ‫اھﻤﯿﺖ‬ ‫ﭼﻨﺪاﻧﻲ‬ ‫ﻧﺪا‬ ‫رﻧﺪ‬‫و‬ ‫ﻣﺎﻧﻊ‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ‬
‫و‬‫ﻟﻄﻤـﻪ‬ ‫ای‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫آن‬ ‫وارد‬ ‫ﻧﻤـﻲ‬ ‫ﮐﻨـﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﻣﻌﺎﻟﺠـﻪ‬ ‫و‬ ‫ﻣﺮاﻗﺒﺖ‪،‬‬ ‫درﻣﺎن‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫ﺷﻮﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬‫آﻧﭽﻪ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫در‬
‫زﻣﯿـﻨﻪ‬‫اﻧـﺘﺨﺎب‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫ﻣﻮرد‬ ‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫ﮔﯿﺮد‬ ‫ﺑﯿﻤﺎری‬ ‫ھﺎ‬ ‫و‬ ‫ﻧﻘﺺ‬ ‫ھﺎ‬ ‫و‬ ‫ﻣﻌﻠﻮﻟﯿﺖ‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﺟﺴﻤﻲ‬
‫و‬‫روﺣـﻲ‬ ‫ﻋﻤـﯿﻖ‬ ‫و‬ ‫ﻏﯿـﺮﻗﺎﺑﻞ‬ ‫درﻣـﺎن‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫در‬ ‫ﻃـﻮل‬ ‫ﻋﻤﺮ‬ ‫ھﻤﺮاه‬ ‫اﻧﺴﺎن‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫و‬ ‫ﺗﺤﻤﻠﺶ‬
‫ﺑـﺮای‬‫ھ‬ ‫ﻤـﺴﺮ‬‫ﺳﺨﺖ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫‪.‬‬‫ﺗﻮﺟﻪ‬ ‫ﻧﮑﺮدن‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫اﻣﺮ‬ ‫و‬ ‫ﺑﺮﺧﻮرد‬ ‫»‬ ‫اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﻲ‬‫و‬ ‫ﻏﯿﺮﻣﻨﻄﻘﻲ‬ ‫«‬
‫ﺑﺎ‬‫آن‬ ‫ﻣﻤﮑﻦ‬ ‫اﺳﺖ‬ ‫ﻟﻄﻤﻪ‬ ‫ھﺎی‬ ‫ﺳﻨﮕﯿﻨﻲ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﺑﺰﻧﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ھﻤﺘﺎﻳﻲ‬‫و‬ ‫ھﻤﺎھﻨﮕﻲ‬ ‫ﻓﺮھﻨﮕﻲ‬ ‫و‬ ‫ﻓﮑﺮی‬
‫ﺗﻔﺎھﻢ‬‫و‬ ‫ﺗﻮاﻓﻖ‬ ‫ﻓﮑﺮی‬ ‫و‬ ‫ﻓﺮھﻨﮕﻲ‬ ‫ﻣﯿﺎن‬ ‫دو‬ ‫ھﻤﺴﺮ‬ ‫در‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻣﺸﺘﺮک‪،‬‬ ‫ﻧﻘﺶ‬ ‫اﺳﺎﺳﻲ‬ ‫دارد‬ ‫‪.‬‬
‫ﺑـﺮای‬‫اﻳﺠـﺎد‬ ‫ﻳـﮏ‬ ‫زﻧﺪﮔـﻲ‬ ‫ﭘـﺮﺑﺎر‬ ‫و‬ ‫ﺳـﻌﺎدﺗﻤﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﺑ‬ ‫ﺎﻳـﺪ‬‫ﻣﻌﻤﺎران‬ ‫اﻳﻦ‬ ‫ﮐﺎﻧﻮن‬ ‫ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ‬ ‫ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ‬ ‫را‬ ‫درک‬
‫ﮐﻨـﻨﺪ‬‫و‬ ‫ﻣﮑـﻨﻮﻧﺎت‬ ‫و‬ ‫ﻣﺤـﺘﻮﻳﺎت‬ ‫دروﻧـﻲ‬ ‫ﺧـﻮد‬ ‫را‬ ‫ﺑـﻪ‬ ‫ھـﻢ‬ ‫ﺗﻔﮫـﯿﻢ‬ ‫ﮐﻨﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫در‬ ‫ﺑﺴﯿﺎری‬ ‫از‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‪،‬‬
‫‪‬‬‫ﻳﺎور‬‫ھﻢ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺸﺎن‬ ‫را‬ ‫ﺑﺮاﺳﺎس‬ ‫ﻳﮏ‬ ‫ﻃﺮح‬ ‫ھﻤﺎھﻨﮓ‬ ‫ﺗﺮﺑﯿﺖ‬ ‫ﮐ‬ ‫ﻨﻨﺪ‬‫‪.‬‬
‫ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ‬‫اﻣﺎم‬ ‫ﺻﺎدق‬ ‫)‬ ‫ع‬‫(‬‫ﻣﻲ‬ ‫ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ‬ ‫‪:‬‬
‫»‬‫اﻟﻌﺎرﻓﺔ‬‫ﻻ‬ ‫ﺗﻮﺿﻊ‬ ‫اﻻ‬ ‫ﻋﻨﺪ‬ ‫اﻟﻌﺎرف‬ ‫«‬‫‪.‬‬
‫زن‬‫ﻋﺎرﻓﻪ‬ ‫)‬ ‫ﻓﮫﻤﯿﺪه‬ ‫ﻓﺮزاﻧﻪ‬ ‫(‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫در‬ ‫ﮐﻨﺎر‬ ‫ﻣﺮد‬ ‫ﻋﺎرف‬ ‫)‬ ‫اھﻞ‬ ‫ﻣﻌﺮﻓﺖ‬ ‫(‬ ‫ﻗﺮار‬ ‫ﮔﯿﺮد‬ ‫ﻧﻪ‬ ‫ﻏﯿﺮ‬ ‫آن‬ ‫‪.‬‬
‫ﺗﻨﺎﺳﺐ‬‫ﺳﯿﺎﺳﻲ‬
‫دﺧﺘـﺮ‬‫و‬ ‫ﭘﺴﺮ‬ ‫ﺑﺎﻳﺪ‬ ‫از‬ ‫ﻟﺤﺎظ‬ ‫ﮔﺮاﻳﺶ‬ ‫ﻧﺴﺒﺖ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﺳﯿﺎﺳﻲ‬ ‫ﺷﺒﯿﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ھﻢ‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬‫اﮔﺮ‬ ‫ﻳﮏ‬
‫ﻧﻔـﺮ‬‫ﻋﻼﻗﻪ‬ ‫ﺷﺪﻳﺪی‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﻣﺴﺎﺋﻞ‬ ‫ﺳﯿﺎﺳﻲ‬ ‫و‬ ‫ﺷﺮﮐﺖ‬ ‫در‬ ‫آن‬ ‫دارد‬ ‫و‬ ‫ﺑﺮای‬ ‫دﻳﮕﺮی‬ ‫ﺳﯿﺎﺳﺖ‬ ‫ھﯿﭻ‬
‫ﺟﺎﻳـﻲ‬‫در‬ ‫زﻧﺪﮔﯿﺶ‬ ‫ﻧﺪارد‪،‬‬ ‫در‬ ‫زﻧﺪﮔﻲ‬ ‫ﻣﺸﺘﺮک‬ ‫دﭼﺎر‬ ‫ﻣﺸﮑﻼﺗﻲ‬ ‫ﺧﻮاھﻨﺪ‬ ‫ﺷﺪ‬ ‫و‬ ‫آراﻣﺶ‬ ‫ﻻزم‬ ‫را‬
‫از‬‫دﺳﺖ‬ ‫ﻣﻲ‬ ‫دھﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬
‫ﺗﻨﺎﺳﺐ‬‫ﺷﺨﺼﯿﺘﻲ‬
‫دﺧﺘـﺮ‬‫و‬ ‫ﭘـﺴﺮی‬ ‫ﮐـﻪ‬ ‫ﻣـﻲ‬ ‫ﺧﻮاھـﻨﺪ‬ ‫ﺑـﺎ‬ ‫ﻳﮑﺪﻳﮕـﺮ‬ ‫ازدواج‬ ‫ﮐﻨـﻨﺪ‪،‬‬ ‫ﺑﮫﺘـﺮ‬ ‫اﺳـﺖ‬ ‫ﺗﻨﺎﺳـﺐ‬ ‫ﺷﺨﺼﯿﺘﻲ‬
‫داﺷﺘﻪ‬‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫و‬ ‫از‬ ‫ﻧﻈﺮ‬ ‫ﺻﻔﺎت‬ ‫ﺷﺨﺼﯿﺘﻲ‬ ‫ﺑﺎ‬ ‫ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ‬ ‫ھﻤﺴﺎن‬ ‫ﺑﺎﺷﻨﺪ‬ ‫‪.‬‬